دو شب پیش بود که نوشتمشون، چون خوندنش و ویرایشش برام واقعاً سخت بود فقط یه عکس ازش گرفتم و گذاشتمش اینجا. فقط یاد یه چیز دیگم افتادم، البته یاد خیلی چیزای دیگه افتادم که بهش فکر نمیکنم. ولی یادم اومد که یه بیمارستان بودی، یادمه واسه چی رفته بودی.. و یادمه چی گفته بودی. اینا گفتم که بگم خیلی بامعرفتی فقط همین.
اینارو فقط واسه خوندن تو نوشتم نه هیچ دلیل دیگه ای.