شب همه شب

گریه میکنم برای دلی که با شکم اشتباهش میگیرند!!!

شروع همینجاست و آغاز پریدن میتواند همین حالا باشد. رمزش حرکت است یک جنبش، شور و شوق نه قیل و قال.
رفتن شاید ساده نباشد ولی لذت بخش است لذتی به دلچسبی طبیعت سبز و جدایی از تمام تلخی های سطحی و شور و شوقم زیباست و سبکی من جذاب_مثل نسیمی است که بر من می وزد _ گاهی هم صدای باد سرد و صدای بال زدن خفاش ها را میشونم ولی چندان به جد نیست! حتی خیال نسیم نیز دلارامم میکند.
احساس نسیم سبکی که می وزد بهترین احساس دنیاست پس از احساس مادر! احساس دوست داشتن مادر را دارد....مادر
احساس عاشق شدن به عشق ، احساس دریا شدن ، بزرگ شدن ، آرام شدن ، کوه شدن ، آسمان شدن ، نسیم شدن ، و بیدار شدن ، بیدار شدن.
لبخندی دلنشین همراه گریز از باد_
نور سبز را میتوان احساس کرد ، زیبایی مهتاب را در نور هر چراغی میتوان دید و صدای شر شر آب را روی هر لبی میتوان شنید.
و من ناگهان از این خواب قشنگ بیدار میشوم!!!ا
شروع همینجاست...

خستگی خوب نیست ولی من خسته ام!ا

از نیمه ی راه به تو رسیده بودم حالا توهم رفیق نیمه راه شدی

تعقیب و گریز

از اینکه به سختی ها فکر میکنم خسته میشوم چه رسد به اینکه...

مهم نیست زیاد فکرش را نکن یه موضوع شخصیه .

باید . شاید . هیچ وقت.

لحظه ها هیولا میشوند.

دیوارها زخیم تر.

پنجره ها تنگ

چشم هم کمی تار

نگران از همه

واژه خجل

من نمیفهمم

تو هم فکر نکن

واژه شورش کرده

مغز ایستاد

درک مبهوت

نوشتن بیهودست

و روان پیچ و تاب میخورد

هیچ کس چیزی نمیفهمد

زمان می ایستد

نفس بیقرار شده

آفتاب خوابیده

چشمم غذا نمیخورد

دستانم سرد شده

لحنم آرام ولی سنگین

احساسم مظلومانه خاموش

میانه رویی در من نیست

آهسته . تند. می ایستد !ا

هدر نباید رفت....