« Home | با سكوتم؛ منتظر ... » | در راه زندگی » | گمشدگان » | دیشب؛که دلتنگ برادرم شدم » | شاید و نمی دانمی، در کار نیست!!! می دانم. زندگی ای... » | گم کرده ره » | آری؛ ای همیشه برنده! اینجا بازنده ایست که همیشه با... » | یک مرد » | کجای این دایره ای » | سخن امشب حافظ »

زیبایی لبخند را باور کن

می خواهم شعری بنویسم. نه از آن شعرها ه با کاغذ و قلم و احساس می نویسند. می خواهم شعری جاودانه بنویسم؛ جاودانه تر از...
اصلاً ولش کن!
داشتم فکر می کردم. به آدم های خوب دور و برمان؛ به مهربانی هایشان که بی غرض یا باغرض نثارمان می کنند. به زیبایی صبحی که چشمانت از بی خوابی می سوزد. به حوض خانه مادر بزرگم هم رسیدم. به صبح هایی که با سیبی خوش عطر ناشتا را باز می کردیم. به روزهای خوب کودکی ات کمی فکر کن. ببین صدای معلم کلاس اولت را می شنوی؟ خاطرات شیطنت های دوره راهنمایی را چطور؟ آدم ها را می بینی که بزرگ و بزرگتر شده اند؛ خیلی هاشان دیگر دندان هم ندارند. بعضی هم رفته اند برای همیشه رفته اند. قدر اینها که مانده اند را باید دانست. زندگی که خیال نیست.
زندگی که پرواز نیست. زندگی واقعیتی است سخت لطیف. واقعیتی است که باید کنارش بنشینی و لبخندش بزنی. زندگی من و تو همین است که می بینی؛ قرار نیست معجزه ای اتفاق بیافتد. قرار نیست اسبی سفید از آسمان بریمان پیغام آزادی بیاورد. زندگی همین است که می بینی. نازنین زندگی تلخ نیست. زندگی یک خاطره است. زندگی یک درس است. نازنین زندگی آبی زلال است. زندگی در گل رزی سپید خلاصه می شود. در نقاشی های جوانک خوش ذوق زندگی پنهان است.زندگی لبخندی بیش نیست. لبخندی از سر اعتماد به خود؛ از سر دوستی با خود. زندگی دوست ماست اگر کنار درد و دلهایش بنشینیم. به حرفهایش گوش دهیم. درکش کنیم.
نوشتم برای لبخندی؛ ازیک قلب نازک و صدایی که سالی است عوض شده. نوشتم حتی برای یک لبخند.

بله، زندگی همین است شاید اگر باشد صدای معلم کلاس اول و خاطره روزهای خوب کودکی و خیلی چیزهای دیگر و نه همیشه

Post a Comment