شاید و نمی دانمی، در کار نیست!!! می دانم. زندگی این نیست.
شاید حضورش هیچ باشد
نه معنای عشق، نه مفهوم وصل
نه تعهد، نه تعلق
نه حتی تثبیت یک مالکیت قانونی
اما ....
حضوریست زیبا
به زیبایی یادها و خاطره ها
به قشنگی احساس ها
حس عشق و دلدادگی
حس تعلق و وابستگی
حتی حس مالکیت
ماالکیت ملکی به وسعت دل و به گستردگی احساس
(شاعرش خاطرم نیست)
***
می دانی؛ زندگی شعر نیست، فقط با شعر زیبا می شود. زندگی عشق نیست، فقط با عشق تازگی می گیرد. زندگی خیال نیست، با خیال حقیقت های به ظاهر تلخ را به فراموشی می سپاریم. زندگی حقیقتی بیش نیست. زندگی در چند تصمیم کوچک خلاصه می شود. زندگی زیبایی نیست. زندگی پرواز نیست. زندگی مستی و مشروب نیست. زندگی روشن کردن یک سیگار زیر نم نم باران نیست. زندگی راست گویی و دروغ گویی هم نیست. زندگی سادگی است. سادگی اش زیباست. سادگی زندگی است که تنفس را راحت می کند. خیالت را ناخودآگاه پرواز می دهد. آرامش و سادگی و بی آلایشی است که نگاه سنگین مردم را آنقدر سبک و کوچک می کند که دیگر احساسش نمی کنی. سادگی، سادگی ظاهر و باطن. سادگی فکر و ذهن و حرف و عقیده. سادگی در عین استواری. سادگی زیباست چون آلایش و آرایشی ندارد. چون همانگونه که هست دیده می شود. چون تنها چیزی است که خودش مانده و رنگ عوض نکرده. سادگی را دوست دارم. سادگی، سکوتی است بدون فریادهای مزاحم. سکوتی است با آرامش یک دشت تا انتها سبز.
سادگی شايد يک آسمان آنقدر صاف است که در انتهای تمام درختهای رنگارنگ اقيانوس با جزيره ی کوچک وسطش و بعد کوههايی که هنوز از برف پاک نشده اند..همه را با هم ديد...
Posted by Anonymous | 12:04 PM
خوب ميدونم که زندگی شعر نيست...بازی نيست..حتی شايد زيبا هم نيست...بعضی وقتها احساس نميکنی که سقف آسمون انگار پايين تر اومده و داره روی سينت فشار ميآره...که انگار همه چيز دوروبرت خيلی مزحک و کوچيکه...و فقط شايد يک لحظه هايی يه چيز بزرگ ببينی...زندگی يه زندون سادست که با شعر موسيقی ..هنر..سعی ميکنيم قابل تحملترش بکنيم...که راحتر توش نفس بکشيم...هنر..مذهب..علم..همشون مثل پنجره هايی برای اين زندونند...ولی بعضی وقتا سکوت بزرگترين قدرتو برای رها کردنن آدم داره...انگار سکوت بزرگترين وعده ی آزاديه...بعضی وقتا در عجب ميمونم که چه طور درونم ميتونه اينقدر ساکت..و بيرونم اينقدر در هياهو باشه....
Posted by Anonymous | 12:22 PM